تکه چسبانی های یک بانوی قلم به دست

آنچه می بینم و می اندیشم و توان گفتنش را ندارم...

تکه چسبانی های یک بانوی قلم به دست

آنچه می بینم و می اندیشم و توان گفتنش را ندارم...

نادیده می گیرم...

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۱۳ ب.ظ

به سکوت دلبسته شده ام ...

به چراغ روی میز ...
به کتاب های نخوانده و خوانده...!
به زندگی که نیست...!
به روزنامه هایی که یاد گرفته ام ... نخوانم...!
......به فیلم هایی که حتی تابلوی تبلیغاتی شان مشمئز کننده است ...!
به خانه های عبوس! که روز به روز قد بلند می کنند ...
به تلویزیونی که روشنش نمی کنم ...!
به پچ پچ های پنهانی که می دانم درباره کیست ...!
به سفرهایی که در خیال کردم ! ...
به زنانی که گویی در مراسمی آئینی خریدهای تزیینی می کنند ...!
به تو که هر روز با داستانی از خود به سراغم می آیی ....
به کامپیوتری که طاقت حرفهای ام را ندارد و به ناچار خاموشش می کنم ...
به شب هایی که با قرص به خواب می روم ...
به نیمه شب هایی که با درد از خواب می پرم ...
به ترافیکی که باید هر روز از آن گذشت تا به هیچ جا نرسی...!
باور کن ... دیگر هیچ پنجره ای مرا اسیر خود نمی کن

مینا هوشمند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۴
بانو هوشمند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی