من و همه بر علیه من !
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۰۸ ب.ظ
در و
دیوار اتاقی که روزی امن ترین جای دنیا برایت بود، امروز خصمانه چنگ می اندازند و
غریبی می کنند
هیچ
چیز دیگر آشنا نیست
تن
صدای آدمها عوض شده
و چشم
ها و دست هاشان دیگر مهربان نیست
ساعت
کوچک اتاق اما، هنوز بی وقفه، به سوی ابدیتی نا مشخص، لجوجانه، می تازد
وصله
ناجور این جماعت خود تویی!
جعبه
چوبی آن کتاب مقدس خالی است
تو عرفان
را بالاتر از ورق های کاغذی می نوشی
و بهشت
را ته گلویت که بغضی برای همیشه در آن خانه گزیده
پیدا
می کنی!
مینا هوشمند
۹۲/۰۶/۱۱