تکه چسبانی های یک بانوی قلم به دست

آنچه می بینم و می اندیشم و توان گفتنش را ندارم...

تکه چسبانی های یک بانوی قلم به دست

آنچه می بینم و می اندیشم و توان گفتنش را ندارم...

بی تو...

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ب.ظ


بــــــــی تو اینجا هـــــــــمه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
از هــــــمان لحظه کــــــــه از چشم یقین افتادند
چـــــــــشم های نـــــــــگران آینه ی تــــــــردیدند
نشد از سایه ی خـــــــــود هم بگریزند دمـــــــی 
هر چـــــــه بیهوده بــــــه گرد خودشان چرخیدند
چــــــــون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
هــــــــمه از دیدن تنهایـــــــی خـــــــود ترسیدند
غـــــــــرق دریـــــای تو بودند ولــــــــی ماهی وار
باز هـــــــــم نام و نشان تـــــــــــو زهم پرسیدند
در پــــــی دوست هــــــمه جای جهان را گشتند
کـــــــــس ندیدند در آیینه بــــــه خـــــود خندیدند
سیر تقویم جلالی به جــــــــمال تو خوش است
فصل ها را هــــــــــمه با فاصـــــــله ات سنجیدند
تــــــــو بیایی هـــــــــمه ساعتها و ثـــــــــانیه ها
از هــــــمین روز، همین لحظه، همین دم عیدند

قیصر امین پور

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۱۱
بانو هوشمند

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی